انتقاد شدید عضو مجلس خبرگان رهبری از مدیریت جدید دانشگاه آزاد:در دانشگاه آزاد اسلامی هاشمیزدایی در جریان است !/امیدوارم دانشگاه آزاد اعتبارش را از دست ندهد/ در سالگرد آقای هاشمی در دانشگاه آزاد ندیدم اقدامی حتی کوچک در تجلیل صورت بگیرد
آنچه در رســانه ها درخصــوص دانشــگاه آزاد می آید بــا نامه یک عضو مجلس خبرگان به ریاســت هیئت امنای دانشگاه آزاد اســامی (دکتر ولایتی) ابعاد تازهای یافت. آیت ا..محمدحسین احمدی شــاهرودی، نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان با ارسال نامه ای به دکتر ولایتی از روش اطلاع رســانی در مورد عزل خــود از عضویت در هیئت امنا گلــه و اظهارکرد که از طریق فضای مجازی مطلع شــده است.
به گزارش پایگاه خبری صدرا نیوز:در پاســخ به این نامه ایسکانیوز، خبرگزاری دانشگاه آزاد اســامی پاسخی بســیار عجیب داده است که در آن مــواردی از جمله عدم مصاحبه آیت ا..احمدی شــاهرودی در مورد حوادث ســال 67 را مطرح کرده اســت (این مصاحبــه با خبرگزاری تســنیم انجام گرفت)
روزنامه آفتاب یزد ،برای روشن شدن موضوع و اطلاع از نظــرات آیت .. و همچنین نور تاباندن به متن متفاوت خبرگزاری ایسکانیوز در موسسه ملاصدرا به گفت وگو با آیت ا..احمدی شاهرودی پرداخته است.. وی که زمانی گزینــه جدی یکی از وزارتخانه ها محسوب میشد پاسخگوی سوالات روزنامه آفتاب یزد بود.
مرحوم هاشمی در میان سیاسیون به اعتدال و سعهصدر مشهور است، بارزترین تفاوتهای فرهنگی و اداری دانشگاه آزاد پیش و پس از هاشمی چیست؟ آیا در آن دوران تنها یک نحله فکری در دانشگاه آزاد وجود داشت؟
بسمالله الرحمن الرحیم، در طول سالها شناخت بنده از آیتالله هاشمی رفسنجانی بهنظر، بارزترین وجهه سیاسی ایشان منش اعتدال ایشان بود، ایشان در کوران حوادث و در شرایط متفاوت همواره این ویژگی خودشان را حفظ کرده بودند. چه قبل از پیروزی انقلاب چه بعد، چه در زمان جنگ، چه پس از آن شخصیت فراجناحی و اعتدالگرایی ایشان تغییری نکرد، همین ویژگی در مدیریت دانشگاه آزاد نیز ظهور و بروز مشهودی داشت، وی از جریانات فکری مختلف درون نظام در دانشگاه آزاد استقبال میکرد. مستحضرید آقای جاسبی شخصیتی اصولگراست که از موسسان حزب جمهوری اسلامی بود. خب قطعا انتصاب ایشان به ریاست دانشگاه آزاد با نظر مرحوم هاشمی بود، آقای جاسبی را چند دهه بهعنوان رئیس دانشگاه آزاد نگه داشتند، هاشمی در تمام مراتب و مناصب مدیریتی منجمله دانشگاه آزاد که حضور داشتند بر پذیرش افکار و اندیشههای مختلف تاکید موکد داشتند، سرسختترین منتقدان ایشان نیز این وجهه فراجناحی را نمیتوانند منکر شوند. در زمان برخی انتخابات برخی اصلاحطلبان با ایشان مخالف بودند. پس از آن هم در زمان موخرتر طیفی از اصولگرایان با وی سر مخالفت داشتند. اما واقعیت آن است که ایشان ورای این تنگنظریها و جامعاندیشیهای صرف عمل میکرد و زاویهدید کلانتری داشتند.
شما در نامهتان قید کردهاید که از طریق فضای مجازی مطلع شدید که با شخص دیگری جایگزین شدهاید، رسم و رسوم این جایگزینها پیش از این در هیئت امنای دانشگاه آزاد چگونه بود؟ اساساً چگونه به دانشگاه آزاد دعوت شدید و کلیت ماجرای خروجتان چگونه بود؟
بنده به حکم اتفاقات و دعوت دوستان سالها پیش با نهاد دانشگاه آزاد اسلامی آشنا شدم. سالها قبل که آقای مصباحیمقدم مسئولیت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری را در دانشگاه آزاد برعهده داشتند از بنده دعوت کردند تا با این نهاد و مجموعه دانشگاه آزاد همکاری کنم که البته بنده هم به سبب علاقهام به محیط آکادمیک و درس و بحث پذیرفتم. من تا سال78 مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در منطقه شش بودم، همکاریهای دیگری نیز از جنس تدریس با دانشگاهها و نهادهای مختلف علمی منجمله دانشگاه آزاد از قبل وجود داشت، پس از آمدنم از خوزستان به تهران به سبب مشغلههای قضایی و قرارگرفتن در منصب مدیرکل گزینش و استخدام قضات و دبیر هیئت مرکزی گزینش قوه محترم قضائیه به ناچار از مسئولیت نهاد نمایندگی رهبری استعفا دادم، در ادامه اما علیرغم تمام مشغولیتها رشته الفت و همدلی را با محیط دانشگاه نگسستم و به همین سبب وقتی از سوی مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی برای عضویت در هیئتامنای دانشگاه آزاد دعوت شدم، پذیرفتم، این عضویت از آن سال ادامه داشت تا زمان حال و چند شب قبل. بنده چند شب پیش از طریق فضای مجازی مطلع شدم که حذف شدم و شخص دیگری بهجای من منصوب شده است، این خبر هم در سطح فضای رسانهای استان و در میان مردم و دوستداران پخش شد. مردم و جریانات مختلف استان به بنده لطف داشتند. خوب برخی مردم ممکن است تصوری داشتهاند که این عضویت در هیئتامنای دانشگاه آزاد خوزستان چه بوده است که حالا با حذف و جایگزینی بنده چه اتفاقی خواهد افتاد، در حالی که آنها که با نحوه مدیریت دانشگاه آزاد آشنا هستند و میدانند که عضویت در هیئتامنا در استانها بیشتر تشریفاتی است و بیشتر یک اسم است، اعضای هیئتامنای استانی چندان میدان عمل واقعی در تحولات دانشگاه ندارند و هیئتامنای استانها چندان نهاد موثری در اداره استانها نیست که بنده بخواهم از این عدول از عضویت متاثر باشم، لازم به ذکر است که برای این عضویت تشریفاتی حقوقی هم نمیگرفتیم در سال چند جلسه، چهار، پنج جلسه تشکیل میشد که برای آنها حقالجلسهای مانند 150 تا 200 هزار تومان پرداخت میشد، بنده هم معذب بودم که بسیاری اوقات به علت گرفتاری توان شرکت در همان جلسات را نداشتم، البته به دلیل علاقهای که به محیط علمی بهویژه دانشگاه آزاد داشتم اگر کاری از دستم برآمده باشد بدون نیاز به چارچوبهای اداری دریغ نکردهام، فیالحال میخواهم بگویم که کلیت موضوع برای شخص بنده مسئله مهمی نبود، منتهی انتقادی که بنده به جناب آقای ولایتی داشتم و در جلسهای که خدمت ایشان رسیدم، عرض کردم این بود که خوب است برای آنکه برخی فکرهایی نکنند حالا این سمت خیلی مهمی بوده است و بنده حذف شدم و دیگری آمده است و چهها که نشده است، یا خدای ناکرده این نوع نصب و معزولکردن پتانسیل این مسئله را دارد که برخی فکر کنند که خطا و شبههای بوده که فلانی جایگزین شده است، بنده به تنها چیزی که افتخار میکنم ارتباطم و محبتی است که با مردم دارم، روا نیست که بیدلیل و بدون مبنا بخواهند به این رابطه میان این خادم پیر و مردم دوستداشتنی و شریف خوزستان خللی وارد کنند و بخواهند تخریب کنند. آنهم به سبب عزل و نصبی که به مطایبه شبیه است آنهم بابت مقامی که تاثیری ندارد و تشریفاتی است. تمام عرض بنده این بود که کاش اصول در رسوم لااقل به شکل مختصر رعایت میشد و در حد یک تشکر خشک و خالی انجام میگرفت، میدانید که اکنون در فضای مجازی همه چیز میگویند، صرفا گلایه بنده در این حد بود. البته آقای ولایتی گفت که ما شما را عزل نکردهایم و چندان خبری هم ندارم، چه بسا که همین باشد و این دیگران باشند که براساس یک دیدگاههای جناحی مینویسند و میدهند آقای فرهاد رهبر یا آقای ولایتی امضا کنند و این دو هم بر اساس اعتماد امضا کنند، اما بهصورت کامل مطلع نباشند که در پشت صحنه چه دستها و مسائلی در کار است.
یعنی از بیرون هم ممکن است توصیههای شده باشد؟
به نظر بنده محتمل است، چون با توجه به افرادی که حذف و دوستانی که جایگزین شدهاند، نمیتوان کتمان کرد که خط و ربطهای سیاسی حرف آخر را زده است.
در کل بنده نسبت به عزل خودم نه مکدر هستم و نه گلایهای دارم، در دیدار با آقای ولایتی هم بنده از ایشان تشکر کردم، که بنده را از اینبار معاف کردند، اما تنها سخن بنده و عرضم این بود که کاش روش بهتری برای جایگزینی استفاده میشد، چه اشکالی داشت که این تغییر و تحول شیوهای بهتری میداشت. در این بین این گلهگذاری مختصر هم تحمل نشد. خبرگزاری ایسکانیوز که خبرگزاری دانشگاه آزاد است به حساب خود خواسته است پاسخی به نامه بنده بدهد. این پاسخ و سعی و محتوای آن و ضعف قلم بنده سالخورده را از یک بابت غمگین کرد که بر سر میراث آیتالله هاشمی در این مدت قلیل چه آمده است که باید ادبیات و نگارش ما بدین سمت و سوی رفته باشد.
این مطلب که در تاریخ 15بهمن منتشر شده علیالظاهر پاسخی است به نامه بنده به آقای دکتر ولایتی که متاسفانه دچار فرافکنی شده که ظلم مضاعف است، هم به من و هم به آقای ولایتی، در این نوشته آمده است: «... حالا همان شخص عزل خود از منصب «هیئتامنای دانشگاه آزاد... را برنمیتابد!... نامه سرگشاده مینویسد... و چنان سخن میگوید که گویی با رفتنش، ثُلمهای به عالم علم و دانش وارد شده... صریح و آتشین!...» باید عرض کنم که عزیزان و اطرافیان بهخوبی میدانند که بنده ابداً از جنبه شخصی گلهای نداشتهام، همانگونه که گفتم تشکر هم کردم و ایرادم تنها به شیوه برخورد بود، ایراد بنده هم به جریان سیاسی است که در دانشگاه آزاد وارد شده و متاسفانه براساس جهتگیریهای سیاسی دست به تصفیه افکار دیگر زده است. شما بر آنها که حذف شدهاند بنگرید، مثال فراوان است، آنها که حضور ذهن دارم مثلا آقای پروفسور کرمزاده چهرهای ماندگار کشوری که در ریاضیات سخنها برای گفتن دارد، وی استاد تمام هستند و یکی از موارد سابقه ایشان ریاست انجمن ریاضیات ایران است. دکتر زرهانی، رئیس سابق سازمان حج و زیارت و یکی از چهرههای شاخص این کشور که مدتی هم رئیس سازمان سما در دانشگاه آزاد بود، ایشان را هم عزل کردند، نکته این است که اینها چهرههای بسیار معتدل هستند و جناحی هم نیستند. رئیس سابق دانشگاه چمران دیگر نامی است که در ذهنم است، دکتر صفاییمقدم هم شخص خوشنام و آکادمیک دیگری است که او نیز معزول شد و همین بنده را بهعنوان یکی از علاقهمندان دانشگاه به فکر فرو برد. این عزیزان را که برداشتند و آنهایی که بر جایشان گذاردند، دانشگاه را به کدام سو خواهد برد، برخی از دوستانی که جایگزین شدند نه سابقه تدریس دارند نه اصلا دانشگاهی هستند. هر چند ممکن است بسیار هم بزرگوار باشند. برعکس آنچه تلاش میشود تا مختصر اعتراض بنده شخصی جلوه داده شود، باید بگویم صحبت بر سر حذف پرسشبرانگیز یک جریان است. دانشگاه گهواره تفکر و تضاربآرا است، دانشگاه شریفترین مکان جغرافیایی برای نقد و انتقاد و تقویت روحیه پرسشگری است، وقتی که معتدلترین خدمتگزاران نظام هم در مناصب تشریفاتی دانشگاه تحمل نشوند و انتقادی کوچک چنین پاسخ داده شود، آیا حق نداریم کمی نگران شویم؟ باز هم بر خود واجب میدانم بگویم که محتمل است که آقای دکتر ولایتی و دکتر فرهاد رهبر هم از تمامی این عزل و نصبها مطلع نباشند، دیگران هستند که با چند تلفن در استانها آش را شورتر از آنچه گفتهاند، میکنند. این همه تنگنظری سیاسی آیا لازم است؟ اما نکته جالب، پاسخ ایسکانیوز است که در تلاشی کاملا تخریبی برای حمله به شخصیت من اعتراض بنده را ربط داده است به حوادث و برخی اعدامهای 67 (توجه فرمایید یک خبرگزاری رسمی داعیهدار حرکت در مسیر نظام نوشته است: «... بر همین اساس حسین شمسیان در واکنش به این نامه با اشاره به یک خاطرهای نوشت: حدود دوسال قبل و در اوج دروغپردازیها در ماجرای «اعدامهای 67» با شخصی که قاضی آن پروندهها بود تماس گرفتم تا با بیان حقایق، نسل جدید را در تمییز حق از باطل یاری کند. اما در نهایت تعجب حاضر نشد حرفی بزند! در برابر توضیحات من و تبیین ضرورت دفاع از انقلاب خیلی خونسرد، گفت: «اینها مسئله مهمی نیست و صلاح نیست من مصاحبه کنم»! (او البته بعد از فوت مرادش و بعد از تاثیر آن ادعاها، امسال با یکی از خبرگزاریها مصاحبهای کرد.)
«البته بنده آقای شمسیان را نمیشناسم، اما دوسال پیش شخصی با بنده تماس گرفت و گفت بنده معاون آقای شریعتمداری در روزنامه کیهان هستم و میخواهم در رابطه با آن سالها و رخدادها و فایل صوتی منتشره با شما که در آن سالها حاکم شرع بودهاید و نامتان ذکر شده است مصاحبه کنم. آقای شریعتمداری با توجه به اینکه اسم شما هم در فایل صوتی آیتالله منتظری برده شده است میخواهد با شما مصاحبه کند. بنده به ایشان گفتم که اگر بخواهید به این موضوع بپردازید اثباتاً و نفیاً به نفع نظام نیست و بعضا به مصلحت نظام نیست که در دام رسانهای و جوسازیهای دشمنان بیفتید و بخواهید در بازیهای رسانهای آنها گرفتار شوید. به همین خاطر نپذیرفتم که در آن مقطع مصاحبه کنم. البته بعدا که شرایط مهیا شد، در 17مرداد 96 بنده با خبرگزاری تسنیم مصاحبه کردم و به شکل مفصل برخی مسائل مربوط به حوادث سال 67 و آن فایل صوتی را توضیح دادم، هر چند دوستان تسنیم برخی قسمتها را حذف کردند و تیتر نیز سنخیتی با محتوا نداشت، اما سوال این است که این مسئله چه ربطی به اعتراض بنده به یک مسئله در دانشگاه آزاد داشت، اصلا چرا این دوستان اصرار به مصاحبه با بنده را دارند در حالی که در آن فایل اسامی بود که مورد خطاب مستقیم بودند و روی صحبت نیز با آنها بود و چرا با آن دوستان مصاحبه نمیکنند که صریحا مورد خطاب بودند. البته یکی از این آقایان به بنده گفت که آمدند با من مصاحبه کنند و من هم قبول نکردم، از اساس هم آن جریان ربطی به بنده ندارد که بخواهند با من مصاحبه کنند. بنده تا عمر دارم بهدرستی حکم صریح امام ایمان داشتهام و دارم و از آن دفاع کردهام و خواهم کرد، در آن زمان هم نسبت به نحوه اجرا توسط برخی مجریان پرسشهایی داشتم و نه به اصل حکم که آنها را به قائممقام امام در آن مقطع اطلاعرسانی کردم، چون بنده مستقیم به امام دسترسی نداشتم که البته در ادامه توسط آیتالله منتظری معرفی شدم و عرضم را خدمت حاج احمدآقا بیان کردم. البته روز قبلش که خدمت امام رسیدیم ایشان چنان کسالت داشت که آقای انصاری گفتند که شما تنها احوالپرسی کنید و بگذارید برای فردا که
حاج احمدآقا از بیمارستان آمد خدمت ایشان بگویید. همانگونه که به تفصیل و کامل در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم گفتم، در آن زمان حکم بر آن بود که اعضای تروریست سازمان ضدمردمی منافقین که بر موضع خودشان اصرار میکنند مهدورالدم هستند که این حکم کاملا درست بود و برخی دشمنان نظام اینگونه القا میکنند که این حکم شامل همه بود. در حالی که اینگونه نبود. منافقین کفار علیه نظام و مردم اعلام جنگ مسلحانه کردند و تشکیلات قوی و مجهزی درست کردند و در دامن صدام افتادند و سرسپرده صدامی شدند که 8 سال با ما جنگید. خب، اگر کسی که از این تشکیلات بر سر موضع خود پافشاری کند و بگوید که اگر من الان هم آزاد شوم به جنگ شما میآیم بیشک چنین شخصی باغی و مهدورالدم است و این حکم شریف صدردصد حکم درستی است، اساساً، شخص بغی هم مانند صبالبنی مهدورالدم است. یعنی کسی که به پیامبر مکرم و ائمه اهانت و دشنام دهد مهدورالدم است. خوب در آن وضعیت نه برای همه گروهکها بلکه برای منافقین آن هم افرادی که سرموضع دشمنی با مردم و نظام لجاجت داشتند حکم مهدورالدم صادر شد که البته در آن زمان عرض کردم که در اجرا باید ملاک بر موضوعبودن مشخص شود که مشکلی پیش نیاید. یعنی برای مسئولان اجرا در همهجا به شکل واضح مشخص شود که سر موضعبودن چه تعریف و ویژگیهایی دارد و انتقاد به اصل حکم نبود. بنده هم همان موقع عرضم به قائممقام امام این بود که اگر این مسئله سر موضع روشن شود شاید تعداد بسیار کاهش یابد که مورد استناد ایشان قرارگرفت. حال سوال این است که این مسئله چه ارتباطی به مسئله دانشگاه آزاد و اشکال بنده به آن دارد که آنها در جواب نوشتهاند. ثانیا آنها گفتهاند که چرا مصاحبه نکردهاید که بنده مصاحبه کردم و آنهم به شکل مفصل و به تفصیل با خبرگزاری تسنیم. به آقای ایسکانیوز توصیه میکنم که اگر شما دلسوز واقعی انقلاب هستید بروید با افرادی که نام آنها در فایل صوتی آورده شده مصاحبه کنند. و ایکاش در مسائل رسانهای و اینگونه امور جانب اخلاق و مروت رعایت شود. نباید بهخاطر اختلاف سیاسی به اصل نظام ظلم کنیم و همه چیز را زیرسوال ببریم.
در پایان امیدوارم پیش از این بر اساس حسابهای سیاسی و جناحی، دانشگاه آزاد را دچار مشکل و بحران نکنند و در انتصابات بهویژه در منصب هیئتامنایی مقبولیت عمومی را نیز بهعنوان یکی از ملاکهای عمل در نظر بگیرند.
گلایهها این است که در دانشگاه آزاد اسلامی هاشمیزدایی در جریان است. در سالگرد آقای هاشمی در دانشگاه آزاد ندیدم اقدامی حتی کوچک در تجلیل صورت بگیرد و این بیانصافی است، تصفیه یاران هاشمی و آنها که مهر هاشمی را در دل داشتند نباید ملاک حذف باشد. امیدواریم دانشگاه آزاد اعتبارش را میان دانشجویان و اساتید و مردم از دست ندهد و دچار سقوط نشود.